فرار


یه موقع هایی دلم میخوام بدوم .
اینقدر تند که هیچکس بهم نرسه.

اینقدر تند که حتی خودم هم جا بمونم  فقط بدوم.


آره ، دلم میخواد فرار کنم . . .
فرار،بیشتر از همه از خودم.


سرم سنگین شده ،
از اون سنگینتر گلومه !


باز این بغض لعنتی خودشو کشیده بالا تا خفم کنم.
کاش بالاتر نیاد . . .

کاش ، کاش به چشام نرسه ،
کاش صدام نلرزه . . .


نمی خوام کسی ازم بپرسه چی شده . . .

نمی خوام حتی از خودم بپرسم چی شده.
نمی خوام به هیچی فکر کنم.


فقط دلم میخواد بدوم.ا
اینقدر تند که هیچکی بهم نرسه . . .

هیچکی . . .هیچکی . . .