در بادیه های سرد شب ، چشمانم را در فانوسی خواهم کرد بر گذرگاه عبور تو.
اینک در ابتدای سکوتی مبهم،دل به عشق تو سپرده ام وتنها غم من ،دوری توست.
تقدیم به تو که نیستی ، ولی حس بودنت به من شوق زیستن می دهد.
باز هم از تو می نویسم
تو که یاد آور شکوه مهر ومحبتی
از تو می نویسم چرا که تمام کلمه های نانوشته ی مرا نخوانده میدانی
نه 
نگو که نیستی
نگو که اقاقی نیستی
نگو که با یاس نسبتی نداری و هم جنس باران نیستی.
من زیباترین کلمات را در گلدان کاشته ام که روزی به تو تقدیم کنم.
پس به یادم باش و فراموشم نکن !
وبدون که :

یه روز نوبت ما می شه !
یه روز نوبت ما می شه که لبخند تو دلمون جا بگیره !
یه روز نوبت ما میشه که واسه همیشه آزاد بشیم ،
شادی کنیم ، گریه هامون رو تموم کنیم.
آره ، یه روز تو چشات نگاه می کنم واز هیچی و هیچکس نمی ترسم.
یه روز سه تارم رو برمی دارم ونغمه ی آزادی می خونم.
اون روز خیلی نزدیکه.
روزی که از اسارت خلاص می شیم.
خودت هم خوب می دونی یه روز نوبت ماست تا آزاد بشیم.
اگه خونم بی چراغه،چشم تو تاریکه، لحظه ی یکی شدن تو آینه ها نزدیکه !
آره عزیز دلم !

دلم واسه ی چشات تنگه


برای تو می نویسم
برای تو که چشمات مثل ستاره های آسمون می درخشن و پاکی قلبت مثل چشمه هاست.
تو که با بردن اسمت قلبم به لرزه در میاد و همه وجودم سرشار از عشق و احترام میشه.

به تو نزدیک شدم،از حس غریبی که دلتنگم میکنه فهمیدم که بهت نزدیک شدم.
انگار سالهاست که میشناسمت و روحم با تو پیوند خورده.

نگاه گرمت به قلبم و احساسم حکمفرماست.
نگاهی پر از درد و غم،نگاهی لبریز از حرفهای ناگفتنی،لبریز از محبت،لبریز از انتظار
نگاه چشمات به زندگیم طراوت و عشق می بخشه.

کاش میتونستم یه شب سوار اسبی تیزپا بشم و تا انتهای ثانیه ها بتازم و آینده رو ببینم و مطمئن شم که تو در کنارم هستی و میوه محبت رو همچنان از سفره دل تو می چینم و کلبه تاریک دلم،همچنان با نور چشم تو روشن میشه.

هیچ میدونی؟
می دونی اگه نباشی،دستام به وسعت فاصله ها خالی میشن و مثل پرنده غریبی که توی غروبی غمگین گم شده، سرگردون میشم.
حتی تصور اون روز هم برام زجر آوره.

دلم برات تنگه.
برای محبتت،عشقت،واسه آغوش گرمت، تا بتونم کمی در اون آروم شم.مثل کبوتر خسته ای که توی سایه یه بید مجنون آروم میگیره.

هرچی که بهت نزدیک تر میشم و در اعماق وجودت غرق میشم،دلتنگی هام برات بیشتر میشه.

عشقت مثل غنچه ی کوچیکیه که توی قلبم رشد کرده و هر روز که میگذره،شکوفاتر میشه،با عطر وجودت آبیاری میشه و ریشه هاش رو توی وجودم عمیق تر میکنه.
بذار تا این ریشه ها در همه جای قلبم رشد کنن.

میخوام همه ی وجودم از یادت لبریز باشه،
لبریز از احساس،
لبریز از عشق
سرشار از تو.